آمارها که در روزهای اخیر به دنبال شفاف سازی موارد مندرجه در بودجه پیشنهادی سال 1397 در فضای مجازی و بعضا رسانه های گروهی معتبر منتشر شد و رئیس جمهور هم به درستی به آنها پرداخت، استفاده نهادهایی است که خود را به دولت آویزان کرده اند و منابع مالی که در بودجه عمومی کشور آورده شده که متاسفانه این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه از مدتها پیش و از دولت های گذشته و حتی در دولت یازدهم هم اعمال می شده، موجب نگرانی فراوانی در میان نه تنها اقتصاددان ها بلکه افکار عمومی شده و مردم از این نگران هستند که منابع مالی که باید صرف آسایش مردم و افزایش رفاه آنان شود، صرف کارهای دیگری می شود.
به یاد دارم که در ابتدای مطرح شدن پرداخت یارانه به تمام مردم ایران که اصولا در هیچ کشوری یارانه به طور مساوی بین همه مردم توزیع نمی شود، همان گونه که از نام یارانه برمی آید، یعنی کمک به افرادی که نیازمند هستند. حال این مشکل برای اقتصاد ایران به وجود آمد و بهرغم اینکه دولت آقای روحانی در قالب مصوبات مجلس شورای اسلامی در طول سال های گذشته این اجازه را داشت که پرداخت یارانه ها را منطقی کند و تنها آن را شامل قشرهای آسیب پذیر بداند، این کار بنا به دلائلی که نشات گرفته از وحشت دولت از واکنش مردم بود، انجام نگرفت. به یاد دارم زمانی که پرداخت یارانه های نقدی مطرح شد به یکی از همسایگان خود که دارای یک خانواده سه نفره است گفتم برای چه تقاضای دریافت یارانه نقدی کرده اید؟ شما که به این پول احتیاجی ندارید. آنها عنوان کردند که این پول نفت است و حق ماست که آن را دریافت کنیم. زمانی که به آنها توضیح دادم که همین کار شما و امثال شما موجب افزایش هزینه دولت می شود و در نهایت برای آموزش و پرورش، بهداشت و کمک به نیازمندان دولت چیزی در اختیار نخواهد داشت پاسخ معناداری را دریافت کردم و آن اینکهآیا شما میتوانید به ما تضمین بدهید که اگر ما یارانه نقدی دریافت نکنیم، این پول صرف این کارهایی که می شود که شما می گویید که طبیعتا من پاسخی برای چنین پرسشی نداشتم. بعدها واقعیت ها هم نشان داد که آن گفته همسایه من چندان هم بیراه نبوده است. به طوری که مقرر شده بود که از صرفه جویی ناشی از یارانه ها برای کمک به بخش تولید مبلغی پرداخت شود ولی در عمل مشاهده شد که وزرای ذیربط اعلام می کردند که یارانه تولید به ما پرداخت نشده است و واحدهای تولیدی همچنان با دشواری روبه رو هستند. در صحبت های اخیر رئیس جمهور عنوان شد که ما می خواهیم درآمد ناشی از افزایش قیمت بنزین و گازوئیل را برای رفاه عمومی و ایجاد اشتغال به کار ببریم. این یک مطلب کلی است، دولت به طور مشخص بگوید که با این پول چه کاری می خواهد انجام دهد؟ چه تعداد تخت بیمارستانی قرار است احداث شود. چه تعداد مدرسه میخواهد ساخته شود؟ چه تعداد خوابگاه دانشجویی می خواهد ساخته شود؟ چند کیلومتر آزادراه و راهآهن قرار است ساخته شود؟ ما اقتصاددانان بر این باور هستیم که یک بیمار را نمی توان برای همیشه زیر چادر اکسیژن نگاه داشت. زیرا هر زمانی که چادر اکسیژن برداشته شود آن بیماری می میرد. سیاست های اعمال شده در چند سال اخیر بهویژه در مورد قیمت فرآورده های نفتی و نرخ ارز، نشان دهنده این بود که دولت آقای حسن روحانی هم مانند دولت آقای محمود احمدی نژاد همان سیاست ها را می خواهد ادامه دهد که نتیجه آن چیزی جز شرایط فعلی ونزوئلا نیست. در ونزوئلا هم مانند ایران قیمت بنزین کمتر از یک لیتر آب معدنی است. دولت به علت عدم در اختیار داشتن منابع کافی مجبور به چاپ اسکناس شده است. چاپ اسکناسی که تورم وحشتناک و کاهش شدید ارزش پول ملی آن کشور را به دنبال داشته. به رغم اینکه تورم داخلی برای تولیدکننده در طول سالهای اخیر همچنان رو به افزایش بوده است، دولت با روش های گوناگون قیمت ریال را در بازار به طور مصنوعی بالا نگه داشت و حال که می خواهد دست خود را از روی فنر کنترل نرخ ارز بردارد، واقعیت ها خود را نشان می دهد. به طوری که در پارهای از محاسبات و پیش بینی ها قیمت هر دلار تا پایان سال جاری تا پنج هزار تومان هم پیش بینی می شود که البته از نظر ما اقتصاددان ها امری است طبیعی و به هیچ وجه مایه نگرانی نیست. زیرا قیمت فعلی ارز در ایران واردات هر کالایی را اقتصادی کرده است، قاچاق را تغذیه کرده و تولید داخلی را منکوب کرده است. از سوی دیگر ما شاهد بودیم که به دنبال تنش های سیاسی در ترکیه، نرخ برابری لیر ترکیه در برابر سایر ارزها، حتی تا 50 درصد هم کاهش پیدا کرد ولی این کاهش نرخ برابری لیر ترکیه در مقابل سایر ارزها، به کاهش رشد اقتصادی آن کشور آسیبی که نزد هیچ، بلکه موجب افزایش رشد اقتصادی ترکیه و صادرات آن داشت. در بسیاری از کشورها دولتها نه تنها سوبسیدی برروی قیمت فرآورده های نفتی نمی دهند، بلکه 60 درصد از قیمت بنزین تحویلی به مردم را مالیات و عوارض دولتی دربر می گیرد.
در همه کشورها برای پایین نگاه داشتن هزینه تولید و افزایش قدرت رقابت تولیدات داخلی در بازارهای صادراتی قیمت حامل های انرژی برای تولیدکنندگان را پایین نگاه می دارند به طوری که قیمت برق و گاز طبیعی که به خانوارها فروخته می شود 5/2 برابر قیمتی است که به واحدهای تولیدی فروش می رود درحالی که در ایران عکس این مورد وجود دارد. به هر حال آقای روحانی تصمیم گرفته است که یک اصلاح ساختاری در اقتصاد ایران بهوجود بیاورد ولی با این شیوه بیان ایشان که با گفته های قبلی ایشان مبنی بر استفاده های ناشی از قطع یارانه بخشی از مردم برای ایجاد اشتغال خواهد بود را کسی باور نمی کند و برای زدودن ابهام هایی که در سخنان ایشان وجود دارد و مردم هم به ندرت باور می کنند، این است که مشخص کنند که با این پول چه کاری می خواهند انجام دهند؟ آیا همچنان صرف بودجه جاری کشور می شود یا صرف کار خاصی؟ و اگر قرار است صرف کار خاصی بشود آن کار چیست؟ به یاد دارم زمانی که به مناسبت روز بانکداری خدمت آیت ا... هاشمی که آن موقع رئیس جمهور وقت بودند، رسیدم. ایشان در سخنرانی خود گفتند آقایان؛ ما از پول مردم که نزد شما سپرده اند کارهای بزرگی در کشور انجام می دهیم. مردم که نمی دانند ما در پشت این کوه ها و بیابان ها کارخانه سیمان و فولاد می سازیم و آزاد راه می کشیم حداقل بیایید و یک تابلویی نصب کنید تا مردم بدانند با پول آنها چه کاری داریم انجام میدهیم ولی تاسف فراوان اینکه مدیران این بانکها که به واقع کارهای بزرگی انجام داده بودند و اگر سرمایه گذاریه ای بانک ها نبود، ما در حال حاضر چیزی به عنوان فولاد آلیاژی یزد، معدن گل گهر، چادرملو و سدهای بزرگ و آزادراههای قزوین- زنجان- تبربز یا تهران- ساوه را نداشتیم. ولی میلیونها نفر تابهحال از آن موارد استفاده کرده اند ولی هیچ نشانی نیست که این آزادراه ها با پول که ساخته شده است و نمی دانند که آن پس اندازی که کرده اند در بانکها، صرف ایجاد این تاسیساتی زیربنایی شده است. درخواستم از رئیس جمهور این است که همانند آیت ا... هاشمی عمل کنند و به طور مشخص بگویند که اگر قیمت بنزین به 1500 تومان در هر لیتر رسید با این درآمد مازاد، چه کاری قرار است در کشور انجام شود؟ آقای هاشمی که از افرادی بود که شاید در تاریخ ایران نمونه های اندکی از او را بتوانیم بیابیم، این مسائل را 30 سال پیش مطرح کردند و حال هم آقای روحانی هم باید همان کار را انجام دهد ولی اینکه قیمت بنزین و گازوئیل را گران کند و پول آن به ناکجاآبادها برود و تنها تورم آن توسط مردم تحمل شود، این چیزی نیست جز پاشنه آشیلی که دولت از آن آسیب خواهد دید. مردم ایران، مردمی صبور و در عین حال آگاه هستند، اگر دولت به طور مشخص به آنها بگوید که با این درآمد اضافی چه خواهد کرد، این مردم صبور، پذیرای حتی بیشتر از آن هم هستند. اینها همان مردمی هستند که زمان تحریم نفت ایران در دولت دکتر مصدق بدون داشتن هیچ گونه انگیزه مالی اوراق قرضه دولت را خریداری کردند و همچنان در قاب عکس به عنوان یکی از افتخارات ملی خود نگه میدارند. این افزایش قیمت بنزین آزمون بزرگی است برای دولت که صداقت خود را به مردم نشان بدهد. اگر جز این باشد، باید شعر فردوسی بزرگ را تکرار کرد که «گر این تیر از ترکش رستمی است، نه بر مرده بر زنده باید گریست.»
منبع: روزنامه آرمان